5 دلیل اصلی تخریب قلعه بهستان: چرا این اثر تاریخی فروریخت؟

دلایل تخریب قلعه بهستان

قلعه بهستان، این یادگار پررمز و راز تاریخ، متأسفانه در حال فرسایش و نابودی سریع است که عوامل طبیعی مثل آب وهوا و رودخانه قزل اوزن و همچنین بی توجهی های انسانی در این ماجرا نقش پررنگی دارند. این کهن دژ ارزشمند، نیاز به توجه فوری دارد تا از نابودی کامل نجات پیدا کند.

5 دلیل اصلی تخریب قلعه بهستان: چرا این اثر تاریخی فروریخت؟

ما ایرانی ها، مردمی هستیم که ریشه در تاریخ و تمدن داریم. گوشه گوشه کشورمان پر از نشانه هایی از گذشته پربار و پرشکوه ماست. یکی از این نشانه های بی نظیر که شاید کمتر اسمش را شنیده باشید، «قلعه بهستان» یا همان «کهن دژ» است. این قلعه که مثل یک مجسمه سنگی بزرگ از دل کوه بیرون آمده، واقعاً یک شاهکار معماری و نمادی از هوش و ذکاوت پیشینیان ماست.

قلعه بهستان در استان زنجان، حوالی شهرستان ماهنشان و درست کنار رود پرخروش قزل اوزن، سال هاست که سرسختانه ایستاده. اما خب، زمان و گذر روزگار با هیچ بنایی شوخی ندارد، حتی با این قلعه کهن و باشکوه. متأسفانه، این روزها حال کهن دژ خوب نیست و رو به ویرانی می رود. این بنا که در سال ۱۳۵۶ هم با شماره ۱۴۵۸ در لیست آثار ملی کشورمان ثبت شده، حالا بیشتر از هر زمانی به کمک نیاز دارد.

شاید این سوال برایتان پیش بیاید که اصلاً چرا چنین بنای عظیمی در حال تخریب است؟ چه عواملی دست به دست هم داده اند که قلعه بهستان، این گنجینه تاریخی، این طور آسیب ببیند؟ توی این مقاله، می خواهیم با هم به دلایل این تخریب گسترده سر بزنیم. از طبیعت بی رحم گرفته تا بی توجهی های خودمان، همه را زیر ذره بین می بریم تا ببینیم چه بلایی سر این کهن دژ ارزشمند آمده و چه کاری از دستمان برمی آید.

قلعه بهستان؛ گنجینه ای کهن از دل کوه

قلعه بهستان فقط یک بنای سنگی نیست؛ یک کتاب تاریخ زنده است که هر گوشه اش داستانی برای گفتن دارد. این قلعه باستانی که به «کهن دژ» هم معروفه، توی شهرستان ماهنشان استان زنجان، نزدیک روستای بهستان، خودشو به رود قزل اوزن رسونده. اگر از دور بهش نگاه کنید، شاید فکر کنید با یک کوه معمولی روبه رو هستید، اما وقتی نزدیک تر می شید، می بینید که این کوه چطور با دستان هنرمند اجداد ما به یک قلعه تو در تو و شگفت انگیز تبدیل شده.

ماهنشان، قزل اوزن و قلعه ای به نام بهستان

قلعه بهستان، دقیقاً توی روستای بهستان، در شهرستان ماهنشان استان زنجان جا خوش کرده. ماهنشان خودش منطقه ای باستانیه و خیلی ها معتقدن ریشه تاریخی اش به زمان مادها برمی گرده. موقعیت قلعه هم که کنار رود پرآب قزل اوزن هست، حسابی استراتژیک بوده و در گذشته برای دفاع از منطقه و کنترل راه های ارتباطی اهمیت زیادی داشته.

این قلعه رو به اسم های مختلفی صدا می زنن. علاوه بر «قلعه بهستان» و «کهن دژ»، گاهی «قلعه دیو» هم بهش می گن. چرا؟ چون مردم محلی باور داشتن که دیوها روی تخته سنگ های بالای این ستون های سنگی غول پیکر استراحت می کردن. بعضی ها هم به خاطر شکل خاص سنگ ها، اون رو به «دودکش جن» تشبیه می کنن که خودش یه پدیده زمین شناختی جذابه و توی همین منطقه هم پیدا می شه.

همون طور که قبلاً گفتم، این قلعه با ارزش در تاریخ ۱۳۵۶/۰۷/۱۱ با شماره ثبت ملی ۱۴۵۸ توی فهرست آثار ملی کشورمون ثبت شده. این ثبت ملی نشون دهنده اهمیت بالای قلعه بهستانه، اما متأسفانه، فقط ثبت شدن کافی نیست؛ باید برای حفظش هم حسابی تلاش کنیم وگرنه ممکنه بخش زیادی از این تاریخ از دستمون بره.

داستانی از دیروز تا امروز: قدمت و کاربرد قلعه

وقتی پای قلعه بهستان میاد وسط، حرف از قدمت های خیلی دور می شه. باستان شناسا روی قدمت دقیق این قلعه خیلی اختلاف نظر دارن. بعضیا می گن از دوره مادها باقی مونده، بعضیا هخامنشیان رو سازنده اصلی می دونن و عده ای هم ساسانیان رو. اما خب، شواهد باستان شناسی، به خصوص سفالینه هایی که اونجا پیدا شده، نشون می ده که این قلعه توی دوره اسلامی و بین قرن های پنجم تا هفتم هجری هم حسابی پابرجا و مورد استفاده بوده.

فکر می کنید قلعه ای به این عظمت برای چی ساخته شده بوده؟ خب، اصلی ترین دلیلش دفاع از منطقه بوده. تو اون زمان ها، قلعه ها نقش یه سپر محکم رو داشتن و از مردم در برابر حمله های دشمن محافظت می کردن. اما فقط دفاعی نبوده. با توجه به شواهد، به نظر میاد قلعه بهستان یه جورایی مرکز اداری و سیاسی منطقه هم بوده. یعنی حاکمای محلی اونجا زندگی می کردن و کارهای حکومتی رو از همین قلعه اداره می کردن. طبقات بالای قلعه بخش های سیاسی و اداری بودن و طبقات پایین تر هم حکم انبار و پناهگاه رو داشتن که مردم دام و غلات خودشون رو اونجا نگه می داشتن.

تصور کنید که توی دل این کوه، مردم زندگی می کردن، کار می کردن و از خودشون دفاع می کردن. این خودش یه گوشه از تاریخ پرماجرای سرزمین ماست.

وقتی کوه، خانه می شود: معماری شگفت انگیز قلعه بهستان

معماری قلعه بهستان واقعاً آدم رو به وجد میاره. فکر کنید، بدون تجهیزات و دستگاه های امروزی، فقط با ابزارهای ساده، چطور تونستن توی دل یک کوه، این همه اتاق، دالان و راه پله بسازن. این قلعه کاملاً توی دل کوه کنده کاری شده و انگار کوه رو مثل یه مجسمه تراشیدن.

ساختار کلی قلعه به سه قسمت اصلی تقسیم می شده: اتاق ها، دالان ها و راه پله ها. اتاق ها اندازه های مختلفی داشتن؛ بعضی بزرگ و جادار و بعضی کوچیک تر. توی بعضی از اتاق های بزرگ، حتی جایی برای انبار کردن هم تعبیه شده بود. سقف بعضی از اتاق ها تیزه دار و بعضی دیگه صاف بوده و برای روشنایی، سوراخ ها و دریچه هایی روی دیوارها یا سقف کنده بودن که پیه سوز یا نور رو به داخل هدایت می کرده.

یکی از جالب ترین قسمت ها، حوض سنگی بزرگیه که توی قسمت بالای قلعه با ابعاد ۷ در ۳ متر ساخته شده بود. آب این حوض از طریق لوله های گلی نیم متری به اسم «گنگ» تامین می شده. این خودش نشون دهنده یه سیستم آبرسانی پیشرفته تو اون دوران بوده.

راه پله ها هم که دیگه خودشون یه داستان جدا هستن! راه پله های زیگزاگی توی ضلع های غربی و شرقی قلعه وجود داشته که از پایین ترین قسمت شمالی شروع می شده. اما خب، متاسفانه بیشتر این راه پله ها به خاطر فرسایش طبقات زیرین، الان ویران شدن و عبور ازشون واقعاً خطرناکه. طوری که الان فقط کوهنوردهای حرفه ای می تونن به بالای قلعه برسن. اما با این حال، راه پله های ضلع شمال غربی هنوز نسبتاً سالم مونده و بالای این پله ها، اتاقی به شکل طاق محراب های مساجد دوران اسلامی تزئین شده که زیبایی خاص خودش رو داره.

قلعه بهستان فقط یک بنای سنگی نیست؛ یک کتاب تاریخ زنده است که هر گوشه اش داستانی برای گفتن دارد. این قلعه باستانی که به «کهن دژ» هم معروفه، توی شهرستان ماهنشان استان زنجان، نزدیک روستای بهستان، خودشو به رود قزل اوزن رسونده.

عوامل تخریب: چه بلایی سر قلعه بهستان آمده؟

حالا که با قلعه بهستان کمی آشنا شدیم و فهمیدیم چه گنجینه ایه، وقتشه بریم سراغ بخش اصلی بحثمون: این همه زیبایی و عظمت چطور داره رو به زوال می ره؟ دلایل تخریب قلعه بهستان رو می تونیم به دو دسته اصلی تقسیم کنیم: دست های نامرئی طبیعت و متأسفانه، ردپای گاهی بی توجهانه و گاهی مخرب ما آدم ها. بریم ببینیم هر کدوم چطور به این بنا آسیب می زنن.

دست طبیعت، بی رحمانه بر پیکر قلعه

وقتی یه بنای تاریخی برای قرن ها توی محیط طبیعی قرار می گیره، طبیعتاً دستخوش تغییرات می شه. عوامل طبیعی، بدون هیچ اغماضی، روز به روز و سال به سال روی این بناها تأثیر می ذارن و باعث فرسایش و تخریبشون می شن. قلعه بهستان هم از این قاعده مستثنی نیست و حتی میشه گفت به خاطر موقعیت خاصش، بیشتر هم در معرض این عوامل قرار داره.

آب و هوای منطقه؛ رطوبت، سرما و بادهای تند

یکی از مهم ترین دلایل تخریب قلعه بهستان، همین آب و هوای خاص منطقه ماهنشانه. این منطقه زمستان های سرد و مرطوب و تابستان های نسبتاً معتدلی داره که هر کدوم به نوعی برای قلعه دردسرساز میشن:

  • بارش شدید برف و باران: توی فصول سرد و مرطوب، بارش برف و باران خیلی زیاده. آب به خورد سنگ ها و دیواره های قلعه می ره و به تدریج اون ها رو سست می کنه. فکر کنید، هر بار بارون می باره یا برف آب می شه، آب راه خودش رو توی کوچک ترین ترک های سنگ پیدا می کنه و کم کم اون ها رو بزرگ تر می کنه.
  • چرخه های یخ زدگی و آب شدگی (اثر گُوِه یا Wedging): این پدیده واقعاً مخربه! وقتی آب توی ترک های سنگ نفوذ می کنه و بعد یخ می زنه، حجمش زیاد می شه و مثل یه گُوِه عمل می کنه که سنگ رو از داخل می شکنه. توی منطقه سردسیری مثل ماهنشان، این چرخه ها بارها و بارها تکرار می شن و باعث ترک خوردگی و خرد شدن تدریجی ساختار سنگی قلعه می شن.
  • بادهای شدید و فرسایش بادی: بادهای تند هم دست کمی از آب و سرما ندارن. این بادها با خودشون ذرات ریز خاک و ماسه رو حمل می کنن و مثل سمباده، دیواره ها و سطوح سنگی قلعه رو سایش می دن. به مرور زمان، این سایش باعث از بین رفتن جزئیات و حتی تخریب بخش های سست تر می شه.
  • نوسانات دمایی فصلی و روزانه: تغییرات زیاد دما بین روز و شب یا فصل های مختلف، باعث انبساط و انقباض مداوم سنگ ها می شه. این اتفاق هم به مرور زمان، سنگ ها رو خسته و شکننده می کنه و به فرسایششون کمک می کنه.

رودخانه قزل اوزن؛ شستشوی آرام اما پیوسته

قلعه بهستان دقیقاً کنار رودخانه قزل اوزن قرار گرفته و همین نزدیکی، هم یه زیبایی خاص بهش داده و هم یه تهدید بزرگ محسوب می شه.

  • فرسایش هیدرولیکی: آب رودخانه به طور پیوسته پایه ها و دیواره های قلعه رو که در کنار رودخانه هستن، شستشو می ده و به تدریج باعث فرسایش هیدرولیکی اونا می شه. این فرسایش، خاک و سنگ های پایه ها رو با خودش می بره و باعث سست شدن پی و زیربنای قلعه می شه.
  • افزایش رطوبت در پایه قلعه: نزدیکی به رودخانه، رطوبت دائمی رو برای پایه های قلعه به ارمغان میاره. این رطوبت، مقاومت مصالح رو کم می کنه و باعث پوسیدگی یا فرسودگی سریع تر سنگ ها و ملات های احتمالی می شه.
  • خطر سیلاب: با اینکه قزل اوزن رودخونه ای با دبی متوسطه، اما تو فصل های پربارش، خطر سیلاب هم وجود داره. یه سیلاب قوی می تونه به سرعت بخش های عظیمی از دیواره های سست شده کنار رودخانه رو تخریب کنه و به پایین بریزه.

زمین شناسی؛ کوهستانی که خودش می ریزد

ماهیت زمین شناختی منطقه ای که قلعه بهستان توش ساخته شده، خودش یه عامل مهم توی تخریبه. سازه هایی مثل «دودکش جن» که توی همین منطقه هستن، ذاتاً فرسایش پذیرن و این نشون می ده جنس سنگ ها و خاک های اینجا خیلی مقاوم نیست. این سنگ ها از نوع رسوبی هستن که نسبت به سنگ های آذرین یا دگرگونی، نرم تر و آسیب پذیرترن. فرسایش طبیعی این سازه ها، دقیقاً همون چیزیه که قلعه بهستان هم ازش رنج می بره. اگر هم منطقه سابقه لرزه خیزی داشته باشه (که بریف بهش اشاره نکرده اما کلاً می تونه مؤثر باشه)، این لرزش ها هم به فرسایش و ناپایداری بیشتر کمک می کنن.

بی مهری آدم ها؛ از بی توجهی تا تخریب عمدی

همه تقصیرها رو نمی شه گردن طبیعت انداخت. متأسفانه، بخش زیادی از تخریب قلعه بهستان، ناشی از بی توجهی ها، کم کاری ها و حتی گاهی آسیب های مستقیم ما آدم هاست. این جاست که می گن «از ماست که بر ماست!»

مسئولین، بودجه و وعده های فراموش شده

اولین انگشت اتهام، همیشه به سمت کساییه که مسئول حفظ و نگهداری این گنجینه های ملی هستن. واقعیت اینه که:

  • عدم تخصیص بودجه کافی و به موقع: مرمت و نگهداری بناهای تاریخی پول می خواد، پول زیاد. اگر بودجه کافی و تو زمان مناسب به این کار اختصاص داده نشه، خب طبیعتاً کارها عقب می افته و آسیب ها بیشتر می شن. قلعه بهستان هم سال هاست که از این مشکل رنج می بره.
  • نبود برنامه های حفاظتی بلندمدت و پایش مستمر: فقط مرمت مقطعی کافی نیست. یه برنامه جامع و بلندمدت برای حفظ قلعه لازمه که وضعیتش رو مداوم پایش کنن و قبل از اینکه آسیب ها جدی بشن، جلوشون رو بگیرن. متاسفانه، چنین برنامه ای یا وجود نداره یا اون طور که بایدوشاید اجرا نمیشه.
  • کمبود نیروی متخصص و آموزش دیده: مرمت بناهای تاریخی کار هر کسی نیست. نیاز به کارشناس های خبره، باستان شناس ها، مهندس های عمران و مرمت کارای باتجربه داره. کمبود این نیروها هم می تونه کیفیت کار رو پایین بیاره یا اصلاً اجازه نده کارها شروع بشن.
  • عدم احداث سازه های حفاظتی یا مرمت ناکافی: مثلاً در مورد رودخانه قزل اوزن، می شد دیوارهای حائل ساخت تا از فرسایش پایه ها جلوگیری بشه. یا مثلاً راه پله ها رو ایمن سازی کرد. اما این کارها یا انجام نشده یا خیلی ناقص و ناکافیه.

گردشگران و آسیب های ناخواسته (و گاهی عمدی!)

ما که برای دیدن این بناهای زیبا می ریم، گاهی خودمون ناخواسته (و گاهی هم متاسفانه عمدی) باعث آسیبشون می شیم:

  • کوهنوردی و صخره نوردی غیرمجاز: قلعه بهستان یه ساختار صخره ایه. بعضی ها بدون توجه به حساسیت بنا، شروع به کوهنوردی و صخره نوردی می کنن. این کار می تونه باعث شکستن سنگ ها، از بین بردن مسیرهای اصلی و ایجاد مسیرهای فرعی تخریبی بشه که به ساختار قلعه آسیب می زنه.
  • عدم رعایت حریم قلعه و بی مبالاتی برخی بازدیدکنندگان: پرت کردن زباله، روشن کردن آتش، و حتی قدم زدن روی بخش های سست و تخریب شده، همه به مرور زمان به قلعه آسیب می زنن.
  • نوشتن یادگاری یا کنده کاری روی دیواره ها: این یکی دیگه واقعاً از اون کارهاییه که آدم رو ناراحت می کنه. بعضی ها فکر می کنن با نوشتن اسمشون روی دیوارهای چند هزارساله، جاودانه می شن! غافل از اینکه دارن به یه اثر تاریخی بی نظیر صدمه می زنن.
  • عدم وجود مسیرهای دسترسی ایمن و استاندارد: وقتی مسیرهای ایمن و مشخص برای بازدید نباشه، مردم مجبور میشن از هر راهی که به نظرشون میاد برن که خودش می تونه باعث آسیب بیشتر به بنا و حتی خطر جانی برای خودشون بشه.

قلعه بهستان، یکی از مهم ترین قلعه های تاریخی ایران، به دلیل دو عامل اصلی در معرض خطر تخریب قرار دارد. اولین عامل شرایط آب وهوایی منطقه است. بادهای شدید و عبور رودخانه قزل اوزن از کنار قلعه، باعث فرسایش دیواره های آن شده است.

پیرامون قلعه؛ توسعه ای که به ضرر تاریخ است

گاهی اوقات، توسعه اطراف قلعه هم بدون برنامه ریزی درست انجام می شه و این هم خودش یه عامل تخریب محسوب می شه:

  • کشاورزی و ساخت وسازهای غیرمجاز: گسترش فعالیت های کشاورزی یا ساخت وسازهای غیرمجاز در حریم قلعه، می تونه باعث تغییر بافت منطقه، آسیب به خاک و ریشه های پوشش گیاهی نگهدارنده و در نهایت، سست شدن پایه های قلعه بشه.
  • حفاری های غیرمجاز و سرقت آثار باستانی: متأسفانه، طمع انسان ها برای یافتن گنج و آثار باستانی، گاهی باعث حفاری های غیرمجاز می شه. این حفاری ها نه تنها به بنا آسیب جدی می زنن، بلکه بخش هایی از تاریخ رو برای همیشه از بین می برن و از اون بدتر، ممکنه منجر به سرقت آثار ارزشمند بشن.
  • کمبود آگاهی و مشارکت جامعه محلی: مردم محلی، اولین نگهبانان میراث فرهنگی منطقه خودشون هستن. اگر آگاهی کافی در مورد اهمیت قلعه و راه های حفاظت از اون نداشته باشن، ممکنه سهواً باعث آسیب بشن یا در مقابل تخریب ها بی تفاوت باشن. مشارکت دادن اون ها در برنامه های حفاظتی خیلی مهمه.

اگر قلعه بهستان نباشد… پیامدهای تلخ یک ویرانی

تصور کنید روزی قلعه بهستان، این کهن دژ سنگی، به طور کامل از بین بره. چه اتفاقی میفته؟ شاید در نگاه اول فکر کنید خب یه بنای قدیمی بوده و از بین رفته، اتفاق خاصی نیفتاده. اما حقیقت اینه که ویرانی یک بنای تاریخی مثل قلعه بهستان، پیامدهای خیلی گسترده تر و تلخ تری داره که فقط محدود به یه مشت سنگ و خاک نمی شه. این پیامدها هم به ما و هم به نسل های آینده آسیب می رسونن.

اولین و شاید مهم ترین پیامد، از دست رفتن بخشی غیرقابل جبران از هویت تاریخی و فرهنگی ایرانه. قلعه بهستان فقط یه قلعه نیست؛ یه نماد از تمدن، هنر، مهندسی و سبک زندگی مردمان گذشته ماست. از بین رفتنش یعنی یه تکه از پازل تاریخ ما برای همیشه گم شده. یعنی یه داستان بزرگ از اجدادمون رو دیگه نمی تونیم تعریف کنیم یا حتی ببینیم. این گسست فرهنگی، ضربه بزرگی به ریشه های هویت ملی ما می زنه.

بعدش، نوبت می رسه به کاهش جذابیت گردشگری منطقه و تأثیر منفی بر اقتصاد محلی. ماهنشان زنجان، با داشتن قلعه بهستان و جاذبه های طبیعی مثل دودکش جن، پتانسیل زیادی برای جذب گردشگر داره. گردشگری هم که یعنی رونق اقتصادی برای مردم بومی، ایجاد شغل و درآمد. وقتی چنین جاذبه مهمی از بین بره، گردشگرا کمتر میان، هتل ها و اقامتگاه ها خالی می مونن و شغل های مرتبط با گردشگری از بین می رن. این یعنی ضرر مستقیم به زندگی مردمی که سال ها کنار این قلعه زندگی کردن.

پیامد دیگه، خطر جانی برای بازدیدکنندگانه. همین الان هم که بخش هایی از قلعه تخریب شده، بازدید از بعضی قسمت ها خطرناکه و به تجهیزات کوهنوردی نیاز داره. اگر این روند تخریب ادامه پیدا کنه و هیچ اقدامی برای تثبیت سازه انجام نشه، قلعه به طور کامل ناپایدار می شه و ممکنه هر لحظه بخش هایی از اون فرو بریزه. این یعنی هر کسی که قصد بازدید داشته باشه، جونش رو به خطر انداخته و مسئولیتش با هیچ کس نیست.

در نهایت، از بین رفتن قلعه بهستان به معنی از بین رفتن فرصت های مطالعاتی و پژوهشی آینده هم هست. باستان شناس ها، تاریخ دان ها، معماران و حتی زمین شناس ها، می تونن با مطالعه این بنا، به دانش های جدیدی دست پیدا کنن و پرده از رازهای گذشته بردارن. اگر قلعه نباشه، این فرصت ها برای همیشه از بین می رن و یه منبع غنی برای تحقیق و یادگیری نابود می شه.

پس می بینید که ویرانی قلعه بهستان فقط یه اتفاق ساده نیست؛ یه فاجعه فرهنگیه که عواقب جبران ناپذیری داره. باید قبل از اینکه خیلی دیر بشه، به فکرش باشیم.

نجات قلعه بهستان؛ چه باید کرد؟

خب، تا اینجا دیدیم که قلعه بهستان با چه چالش هایی روبه روئه و چه چیزهایی داره باعث تخریبش می شه. حالا سوال اصلی اینه: چه کاری از دستمون برمیاد؟ چطور می تونیم این گنجینه ملی رو از نابودی کامل نجات بدیم؟ واقعیت اینه که نجات قلعه بهستان نیاز به یک عزم ملی و همکاری همه جانبه داره؛ از مسئولین گرفته تا مردم عادی. بیاین با هم یه نگاهی به راهکارهای پیشنهادی بندازیم.

اقدامات فوری؛ از همین امروز شروع کنیم!

بعضی کارها رو نمی شه به فردا انداخت. قلعه بهستان الان توی وضعیت بحرانیه و باید یه سری اقدامات اضطراری فوراً انجام بشه:

  • تثبیت نقاط بحرانی و خطرناک قلعه: جاهایی که بیشتر از بقیه در معرض ریزش هستن، باید فوراً شناسایی و تثبیت بشن. شاید بشه با استفاده از داربست های موقت، سازه های حمایتی یا حتی تزریق مواد مخصوص، جلوی ریزش های ناگهانی رو گرفت.
  • احداث دیوارهای حائل و سازه های آبخیزداری در کنار رودخانه قزل اوزن: برای مقابله با فرسایش رودخانه، باید هرچه سریع تر دیوارهای حائل محکم و اصولی کنار قلعه ساخته بشه. همچنین، سازه های آبخیزداری در بالادست رودخانه می تونه از شدت جریان آب در زمان سیلاب کم کنه و فشار روی پایه های قلعه رو کاهش بده.
  • محدودسازی و ایمن سازی مسیرهای دسترسی برای جلوگیری از آسیب بیشتر: باید مسیرهای بازدید کاملاً مشخص و ایمن بشن. اون بخش هایی از قلعه که واقعاً خطرناکن، باید به طور کامل محدود بشن و بازدید ازشون ممنوع بشه تا هم به خود قلعه آسیب نرسه و هم جون بازدیدکننده ها به خطر نیفته. شاید حتی نیاز باشه نگهبانانی برای کنترل ورود و خروج به قلعه گذاشته بشه.

برنامه های بلندمدت؛ برای فردایی بهتر

فقط اقدامات فوری کافی نیست. برای حفظ بلندمدت قلعه بهستان، باید یه فکر اساسی و یه برنامه جامع داشته باشیم:

  • تخصیص بودجه پایدار و منظم برای مرمت و نگهداری: دولت و سازمان میراث فرهنگی باید یه بودجه مشخص و ثابت برای قلعه بهستان در نظر بگیرن که هر سال به طور منظم اختصاص پیدا کنه. این پول باید صرف مرمت های دوره ای، نگهداری و پایش وضعیت قلعه بشه.
  • ایجاد پایگاه پژوهشی و مرمتی در محل: میشه یه پایگاه دائم توی نزدیکی قلعه ایجاد کرد که توش باستان شناسا، مهندس های مرمت و متخصص های دیگه مستقر بشن. این پایگاه هم می تونه کارهای پژوهشی رو پیش ببره و هم وظیفه پایش و مرمت دائمی قلعه رو به عهده بگیره.
  • استفاده از فناوری های نوین برای نظارت بر فرسایش: امروزه فناوری های خیلی پیشرفته ای مثل اسکن لیزر، فتوگرامتری (نقشه برداری با عکس) و پایش ژئوتکنیکی وجود داره که می تونه به ما کمک کنه تا دقیقاً بفهمیم قلعه چطور داره فرسایش پیدا می کنه و ریزش ها از کجا شروع می شن. این اطلاعات به برنامه ریزی دقیق تر برای مرمت کمک می کنه.
  • آموزش جامعه محلی و افزایش مشارکت آن ها در حفاظت: مردم روستای بهستان و شهرستان ماهنشان، نزدیک ترین افراد به قلعه هستن. اگر اون ها رو آموزش بدیم و ازشون بخواهیم که در حفاظت از قلعه مشارکت کنن، نتایج فوق العاده ای خواهیم دید. می تونیم ازشون به عنوان راهنمای محلی یا حتی برای نگهداری از قلعه کمک بگیریم.
  • فرهنگ سازی و آگاهی بخشی به گردشگران: باید به گردشگرانی که به قلعه میان، اهمیت این بنا و راه های درست بازدید رو آموزش بدیم. نصب تابلوهای اطلاع رسانی، پخش بروشور و اطلاع رسانی آنلاین می تونه کمک کننده باشه تا کسی ناخواسته یا عمداً به قلعه آسیب نزنه.
  • توسعه گردشگری مسئولانه و پایدار در منطقه: باید برنامه های گردشگری رو طوری طراحی کنیم که هم برای منطقه سودآور باشه و هم به قلعه آسیب نرسه. مثلاً می تونیم مسیرهای جایگزین برای کوهنوردی های پرخطر در نظر بگیریم یا جاذبه های دیگه رو هم معرفی کنیم تا فشار روی قلعه بهستان کم بشه.

نجات قلعه بهستان کار آسانی نیست، اما غیرممکن هم نیست. این قلعه سندی زنده از تاریخ و هنر ماست و وظیفه ماست که ازش محافظت کنیم و به نسل های بعدی برسونیم.

نتیجه گیری

خب، تا اینجا با هم سفر کردیم به دنیای پر رمز و راز قلعه بهستان، گنجینه ای کهن در دل کوه های ماهنشان زنجان. دیدیم که این کهن دژ چقدر باصلابت و هنرمندانه ساخته شده و چطور قرن ها شاهد تاریخ این مرز و بوم بوده. اما متاسفانه، همون طور که بارها گفتیم، قلعه بهستان حال و روز خوبی نداره و با سرعت زیادی در حال نابودیه.

این ویرانی، نتیجه یه عامل نیست؛ مجموعه ای از عوامل طبیعی و انسانی دست به دست هم دادن تا این اتفاق تلخ رقم بخوره. از یک طرف، طبیعت با بارش های شدید، چرخه های یخ زدگی و آب شدگی، بادهای فرساینده و مهم تر از همه، رودخانه پرقدرت قزل اوزن، بی وقفه داره پیکر سنگی قلعه رو می سابه و فرسوده می کنه. از طرف دیگه، بی توجهی ها، کم کاری ها و گاهی آسیب های مستقیم ما آدم ها، مثل عدم تخصیص بودجه کافی، نبود برنامه های جامع حفاظتی، کوهنوردی های غیرمجاز و حتی نوشتن یادگاری روی دیواره های تاریخی، زخم های عمیق تری به این بنا وارد کرده.

اگه این روند ادامه پیدا کنه، چیزی از قلعه بهستان باقی نمی مونه؛ نه برای ما و نه برای نسل های آینده. از دست رفتن این قلعه، فقط از بین رفتن یه مشت سنگ و خاک نیست؛ بلکه نابودی بخشی از هویت، فرهنگ و تاریخ ماست که می تونه پیامدهای فرهنگی و اقتصادی سنگینی برای منطقه و کشورمون داشته باشه.

حالا وقتشه که همه با هم دست به کار بشیم. مسئولین میراث فرهنگی، نهادهای دولتی، متخصصین، باستان شناس ها، و حتی مردم عادی و گردشگران، همه و همه باید سهم خودشون رو در نجات این میراث گرانبها ایفا کنن. با اقدامات فوری برای تثبیت نقاط بحرانی و برنامه های بلندمدت مثل تخصیص بودجه پایدار، ایجاد پایگاه پژوهشی و فرهنگ سازی، می تونیم جلوی این فاجعه رو بگیریم.

امیدواریم با یک عزم جدی و همکاری های بین بخشی، قلعه بهستان دوباره نفس بکشه و مثل گذشته، سرافراز و پابرجا، داستان های خودش رو برای نسل های آینده تعریف کنه.


آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "5 دلیل اصلی تخریب قلعه بهستان: چرا این اثر تاریخی فروریخت؟" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "5 دلیل اصلی تخریب قلعه بهستان: چرا این اثر تاریخی فروریخت؟"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه